نوروز 92
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمر جاویدان بماند
خدا را میدهم سوگند بر عشق
هر ان خواهی برایت ان بماند
امسال اولین بهار زندگیته پرنسس کوچولوی من. امسال سه نفری سال جدید تحویل کردیم نفسسسسسسسسسسسسم.
و شروع مسافرت با ایناززززززز
مادری سه روز قبل از سال تحویل به مسافرت اونهم سه نفری رفتیم.اولین مسافرت زمینی تو بود نازنینم مقصدمون کرمانشاه خونه عمو فرزادت بود.هفت ساعت تو جاده بودیم یکسره خواب بودی واذیت نشدی نفسم . بعد از شش ماه دوری دومین بار بود خانواده بابا تو رو دیدن همه میخواستن تو رو بغل بگیرن و بوست کنن ولی تو غریبی کردی و گریه میکردی مامانی. مادر جون و پدر جونت در حسرتت بودن ولی از بغل من تکون نمیخوردی چند روزی طول کشید تا اشنا بشی و غریبی نکنی جیییییییییگرم با این وجود تمام وقتو پیش من بودی مامانم
کوچولوی مامااااااااان برای چهارشنبه سوری چون میترسیدم و خواب بودی تو رو همراهمون نبردم و پیش مادر جونت موندی وقتی بیدار شدی و منو ندیده بودی کلی گریه کردی هر کاری کرده بودن ساکت بشی.... بخاطر همین فوری بامن تماس گرفتن و من امدم قند عسل مامانییییییی.
امسال سال نو رو با قدم تو تحویل کردیم جییگرم (به رسم مازندرانیها)
مامانی وقتی میخواستم کنار هفت سین ازت عکس بگیرم اینقدر شلوغ میکردی که نشد
چند عکس در طی روز ازت گرفتم
ایناز در طاق بستان
ایناز در بیستون