آیناز پرنسس مامانآیناز پرنسس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

پرنسس مامان

یاد کودکی

1392/6/23 10:46
نویسنده : مامان ندا
968 بازدید
اشتراک گذاری

 

دخترکم

 روزها مثل برق و باد میگذرند و تا میخوای به خودت بجنبی میبینی بزرگ شدی و خانم...کودکیو پشت سر گذاشتی ... روزهایی که بلندترین نقطه زمین شونه های پدرته ،  تنها دردت زخم های روی زانوته ، تنها چیزی که اشکتو در میاره شکستن اسباب بازیهاته ،  روزهای  خنده های بی دلیل ، فریاد های از ته دل.....  چیزی ازش جز خاطره نمونده و مطمئناً از من میپرسی که کودکیتو چطور گذروندی ... با  کیا هم بازی بودی ...با چه اسباب بازیهایی سرگرم میشدی....چه چیزی تو رو به خنده وا میداشت و چه چیزی اشکتو سرازیر میکرد و هزاران سوال دیگه .

   - در طول روز مرتب با من هستی و من به سختی به کارهای روزمره میرسم برای اینکه تو رو سرگرم کنم برات کارتون میذارم و تو و عروسکتو منشونم رو صندلی روبروی کامپیوتر که مثلاً سرگرم بشی ، میرم به کارم میرسم ولی بعدش میبینم تو دوباره امدی سراغمو و لباسمو میکشی...متفکر

   - هر وقت آیفون زنگ خورده من میگفتم بابا امد.حالا هر وقت آیفون زنگ بخوره تو فریاد میزنی بابا و در کل تو دنیای کودکیت اسم ایفون بابا شده.

   -یه مسئله ای که خیلی تو رو سر ذوق میاره آمدن بابا به خونه اس .  وقتی متوجه میشی داره میاد چنان ذوق میکنی و جیغ کنان میگی بابا بابا و منو مجبور میکنی توی راه پله باستم تا بابا برسه تو همچنان بابا بابا کنی وقتی هم دیدیش چنان لوس بازی و دلبری میکنی که آدم دوست داره غورتت بده.

   -  از صدای خفه خودت خوشت میاد سرتو میدی عقب و صدات تو گلوت خفه میشه عاشق این کاری وقتی انجام میدی غش غش میخندی.

   - پوشیدن کفش تو خونه رو خیلی دوست داری وقتی راه میری هم به کفشات نگاه میکنی و البته روی مبل هم رژه میری قهر.


   - وقتی کنار بابا میشینم تو ناراحت میشی حتی گریه میکنی   دستتو باز میکنی و میای بغلم دوست داری فقط مال تو باشم .فدای اون دل کوچیکت بشم آخه تو که نمیدونی تویی که  فقط مال مال مال خودمـــــــــی.

 

   - وای به لحظه ای که من یا بابا بریم حمام یا دستشویی این تویی که می ایستی پشت در و هی در میزنی و صدا میکنی .

 -به خواب و لالا میگی لولو هر وقت خوابت میاد دنبالم راه میری و یکسره میگی لولو لولو.

 

   - از عمو وحید میترسی با اینکه خیلی دوست داره و عاشق بازی کردن با تو اما وقتی میبینیش فرار میکنی و اگه بغلت کنه گریه میکنی.

   -زیاد به غذا علاقه نداری ولی تا دلت میخواد عاشق میوه مخصوصاً هندوانه هستی هر چی بهت بدم بازم میخوای.

   -از بین اسباب بازیهات توپ از همه بیشتر دوست داری بعدش بازی فکری زیاد به عروسک علاقه نداری

   -وقتی به اوج هیجانت میرسی دور خودت میچرخی و همزمان پا میزنی و پشت سر هم جیغ میکشی.


نازنین دخترم ،  این بود حرکاتی که در طی روزمره ازشون خوشحال یا غمگین میشی یا تو رو سر ذوق میاره ، امیدوارم توانایی اینو داشته باشم  که وقتی به آسمون نگاه میکنی بتونی خاطراتتو مجسم کنی و این ایام خوش کودکیتو تداعی کنی .

 

بازی پرنسس

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (40)

مامان حلما
23 شهریور 92 12:02
....... .
....... .
....... .
...... .
..... .
.... .
... .
.. .
. .
.
.
.
. .
.. .
... .
.... .
..... .
...... .
....... .
....... .
....... .
....... .
....... .
....... .
...... .
..... .
.... .
... .
.. .
. .
.
.
.
. .
.. .
... .
.... .
..... .
...... .
....... .
....... .
....... .
قربون این خانوم خوشگل برم من چه کارای با مزه ای میکنی عزیزم.
خاله جون غذاتو خوب بخور.باشه

مرسی خاله مهربون دوست داریم

مامان عرفان
23 شهریور 92 12:07
عزيـــــــــــــــــــــزم مي خواهي براي شما هم بلال بفرستم ؟ حيف كه شهرمان هم از هم دوره وگرنه الان برات مياوردم

مرسی عزیز دلم
مرضیه مامان آنیتا
23 شهریور 92 13:36
آفرین یه آیناز خانم که اینقدر شیرین کاری بلده
بوس واسه دخملی شیطون

مرسی از شما خاله مهربون.

مامان خونه×
23 شهریور 92 13:44
ای قربون دخترمون که خودشو برای باباش لوس میکنه در ضمن تمام دخترا همین مدلین
دختر منم تازگی یاد گرفته و صداشو تو گلوش خفه میکنه از این کار هم خودش لذت میبره و هم ما همش ازش میخواهیم این کارو انجام بده کلی میخندیم
خیلی عالیه که عاشق میوه هست...هر وقت از شر بگیریش غذا خوردنش خوب میشه الان وابسته شیره

مرسی عزیزم .در حال حاضر وابستگیش به شیر خیلی زیاده

کدبــانـــو
23 شهریور 92 13:45
قـــــــربــــــــــــــــون این دختر شیطون برم

مرسی خاله جونی

مامان دوفرشته
23 شهریور 92 14:40
مامانی خیلی قشنگ نوشته بودی
دخترای منم همینطورن وقتی میبینن باباشون میخوادبیاددوتاشون دم در می ایستن ومنتظرمیمونم
قربون لولوگفتنت دخمل قشنگم

خدا بده شانس ما زحمت میکشیم و خون جگر میخوریم آخر بابایی میشن
بهار مامانه برسام
23 شهریور 92 19:47
خانمی ممنون از محبتت که به ما سر زدی
خوشحالم از آشناییت
چه ناز دخملی هم دارید هزارماشالله خیلی نانازیه
خدا حفظش کنه
گلم تویه وب برسام پست مربوط به finger feeder رو خوندید؟؟؟
تویه پرسش و پاسخ هم براتون نوشتم
خانم گلم با نی هم میتونی عادت بدی دخملی رو به شیشه سر نی رو به اندازه ی یک سانت(به اندازه ای که زیاد تویه دهن دخملی نره که خطرناکه)آزاد بزار و دستت رو بگیر زیر اون فاصله و نی رو بزار تویه دهن دخملی اولش شاید نتونه ولی چون کودکان عادت مکیدن دارن کم کم یاد میگیره با نی چطوری مایعات رو بخوره
برسامم اول نمیتونست با نی چیزی بخوره ولی الان به راحتی خودش بدون کمک من میتونه با نی آب یا هر نوشیدنی دیگه ای رو بخوره
گلم فقط ممکنه دو سه بار اول شایدم بیشتر نتونه ناز گلت با نی نوشیدنی بخوره ولی کمی حوصله کنی نتیجه ی مطلوب رو میگیری
در مورد با شیشه شیر دادن هم یا میتونی دستگاهی که من داشتم رو تهیه کنی یا سرنگ های مخصوص شیر دهی رو
اگر هیچ کدوم رو هم پیدا نکنی میتونی خودت با سرنگ آهسته آهسته به دخملی شیر بدی
اگر باز با سرنگ هم نشد میتونی سرنگ معمولی رو به لوله های پلاستیکی سرم (شلنگ یا لوله های پلاستیکی هست که سرم رو به آنژو متصل میکنه و مایع سرم از اون لوله پلاستیکی رد میشه) رو به سر سرنگ وصل کنی و اون لوله یا شلنگ پلاستیکی رو به اندازه ی یک سانت آزاد بزاری و بدی دخملی تویه دهنش بگیره بعد آروم آروم توجه کن خیلی آروم سرنگ رو فشار بده تا شیر یواش یواش تویه لوله جریان پیدا کنه و به دهن خوشمل دخملی هدایت بشه دو سه بار که با این روش به ناز گلت شیر بدی دیگه به راحتی شیشه رو میگیره اگه تویه کامنت های وب برسامم دیده باشی چند تا از مامانا بودن که نی نی جونشون شیشه نمیگرفت ولی من همین کار رو گفتم انجام دادن و اومدن بهم گفتن که خدا رو شکر راهی رو کاری که گفتم انجام دادن و نتیجه ی مثبت گرفتن
انشاالله شما هم بتونی با این روش دخملی رو به شیشه عادت بدی مطمئن باش اگر درست انجام بدی یکی دو روز بیشتر زمان نمیبره و دخملی سریع شیشه رو قبول میکنه
امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم
اگر باز جایی رو درست نگفتم یا سوالی داشتی بیا برام کامنت بزار حتما جوابت رو میدم
با آرزوی موفقیت برای شما مامان گل و عزیز

واقعاً ممنونم از محبتت امتحان کنم امیدوارم موثر باشه دوباره میام پیشت


مامان ماهان
23 شهریور 92 23:52
خالـــــــــــــــــــــــــــه
فـــــــــــــــــــــــــــــدات

يه كوچولو به ما سر بزن

خدا نکنه خاله جون. چشم حتماً دوست عزیز

مامانِ عسل
24 شهریور 92 8:08
سلام دختر ناز و خوشگل
از طرف من ماچش کنین

مرسی هز حضورتون.چشم خاله عزیز
مامان مهسا
24 شهریور 92 10:49
سلام چه دخمل نازی به ما هم سر بزنید

چشم حتماً
بهار مامانه برسام
24 شهریور 92 15:33
خانمی کلی برات تایپ کردم و نوشتم پسمل نانازیم اومد در یک چشم به هم زدن پاکشون کرد
دوباره وقت کردم میام و بهت کامل توضیح میدم
الان یه مختصرش رو میگم
گلم برسام تا دو روز نی رو که میدید گاز میگرفت و روز سوم اتفاقی مک زد دید آب اومد دهنش و خوشش اومد و فهمید نی رو نباید گاز بگیره و با مک زدن یاد گرفت چطوری مایعات بخوره اینطور کارا رو به نی نی ها یاد دادن باید با صبر و حوصله باشه
چون نی نی خوشملا که نمیدونن نی چیه و کاراییش چیه پس باید با صبر و حوصله بهشون یاد داد
شما با وقت گذاشتن بیشتر میتونی به ناز گلت یاد بدی از نی یا شیشه چطور استفاده کنه فقط باید حوصله کنی مثلا وقتی نی رو گاز میگیره با صورت خندون و مهربونت بهش بگو نه دخترم نی رو که نباید گاز بگیری با نی باید آب بخوری و باید مک بزنی(بدون بردن نی تویه دهنت حالت مکیدن رو به دخملی نشون بده)بعد خودت با نی کمی آب بخور و به دختری بگو ببین اینجوری باید آب بخوری و دوباره نی رو بزار تویه دهن دخملی با تمرین و ممارست قطعا نتیجه میگیری فقط نتیجه ی مطلوب مستلزم صبر و حوصله ست
امیدوارم موفق بشی

از صبر و حوصله شما خیلی ممنونم گلم

مامانه بهار
25 شهریور 92 1:24
واااااااای قربونش برم دختر باهوشو.



ندا جون خیلی زیبا نوشتی

خدا نکنه خاله جون.مرسی نظر لطفته عزیزم

مامان محمدطاها
25 شهریور 92 6:42
پس مثل بچه ها ی قدیم نمیشه این گل دخترو از لولو بترسونید


نه این دختر ما از هیچی ترس نداره دختر شجاعه
مامان عرفان
25 شهریور 92 10:23
خخخخخخخخخخخ خ خ چه جالب .اسم آيفون بابا شده .


بنده خدا بابا اسمش به همه مردا ،ایفون و...گفته میشه

مامان عرفان
25 شهریور 92 10:25
به به آيناز خانوم هندونه خيلي خوبه و مفيده . كار خوبي ميكني . دخترمون عاقله و مي دونه چي خوبه كه داره ميخوره


اره عزیزم فقط توی این یه مورد عاقله
مهناز مامان ترلان کوچولو
25 شهریور 92 15:21
سلام ندا جون خوبی قربون آیناز جونم با این همه دلبری هاش راستی ترلان هم به همه ی قاب عکسا میگه بابا... آیناز رو ببوس دوستتون دارم

ای جـــــــــــــــــــــانم فدای بابا گفتنشون.ماهم دوستون داریم خالهبرای ترلان نازم


مامانِ عسل
25 شهریور 92 16:29
بر روی رضـا شمـس امامت صلـوات بر شافع ما روز قیامـت صـلوات در شـام ولادتـش که شادنـد همـه بفرست بر این روح کرامت صلوات صلوات
مامان موژان جون
25 شهریور 92 16:36

ای جانتو بگردم دخمل شیرین زبون

فدات خاله جونی

مامان ساجده
25 شهریور 92 18:22
براي گل دختر

مرسی خاله مهربون

فرناز مادر آتیلا
25 شهریور 92 23:31
قربون دختر نازم با این شیطنت هاش........ببوسش عزیزمووووووو


خدا نکنه خاله عزیز برای شما
بهار مامانه برسام
26 شهریور 92 0:37
گلم با کمال میل با تبادل لینک هم موافقم


مرسی دوست خوبم با افتخار لینک شدی
مرجان مامان آران
26 شهریور 92 1:05
ای جانم قربون ایناز خوشگل شیطوننننننن

مرسی خاله جون از حضورت خوشحالم کردی

ندا مامان آیدا
27 شهریور 92 8:47
عسل خانوم پس تو هم غذا دوست نداری.
ولی خدا رو شکر فکر کنم وزنش خوبه. از طرف من و آیدا این خانوم خوشگله رو ببوس

خاله جون فقط برنج دوست داره بغیر از برنج هیچی دوست نداره مجبورم صبحانه بهش برنج بدم.وزنش هم 6 ماه ثابته.مرسی عزیزم

مامان عرفان
27 شهریور 92 9:16
خوبه كه آيناز جون پاش را ميكوبه و جيغ ميكشه و خوشحاليش را بيان ميكنه .

اره خیلــــــــــــی خوبه

مامانِ عسل
27 شهریور 92 13:05




مامان مریم
27 شهریور 92 14:37
اول پستتو خیلی دوست داشتم ندا جان...خیلی قشنگ بود..
امان ازین دخترای خودشیرین بابایی..چقدر که خودشونو شیرین میکنن..چه کارایی هم بلده خوشگل خانوممون...از طرف من محکم ببوس عزیزمو

مرسی عزیزم نظر لطفتهبرای شما
سمیرا
28 شهریور 92 19:23
خیلی قشنگ نوشتی

مرسی عزیز دلم چشمات قشنگ میبینه

مامی عسل دختر
29 شهریور 92 15:15
ندا جون ما از پر کاری مینالیم شما از بیکاریراستی دخترتو ی ماچ بزرگ کن

واقعاً دوست خوبم.مرسی برای شما

مهناز مامان ترلان کوچولو
29 شهریور 92 22:24
سلام عزیزم آیناز جون خوبه
زهرا
31 شهریور 92 0:39
دوستداشتنی چه حرفای قشنگی میزنی وچه کارای جالبی میکنی
قربون دلبریات خوشکلمممممممممم

ممنمونم خاله مهربونم دوست داریم


مامان پریسا
31 شهریور 92 6:49
ای جانم



واسه دخمل گللللللل


مرسی خاله جونی از حضورت. برای شما و پریسا جون


مامان عسل
31 شهریور 92 7:05
خصوصي عزیزم
مامان سلماز
31 شهریور 92 10:22
عزیزم کلا دخترا بابایی هستن پسرا مامانی
همه زحمت بچه ها چه دختر چه پسر رو دوش مادراست اخر سر دخترا میگن بابا و خودشونو لوس میکنن
نگران غذا خوردنش نباش اگه بخوای به زور بهش بدی از غذا زده میشه
اپم عزیزم

اره واقعاً.چشم الان میام عزیزم

مامان یسنا
1 مهر 92 10:59
چه وبلاگ نازی دارین و همینطور یه دختر نازترخدا حفظش کنه اگه حاضر به تبادل لینک هستی به وبلاگ دختری سر بزنین

مسی عزیزم نظر لطفته.چشم حتماً


مامان عرفان
3 مهر 92 9:25
دوست خوب و هم دهه و هم ماهه خودم. سلام . خوبي ؟

خوبم عزیزم تو چطوری؟

مامان عرفان
4 مهر 92 8:05
عزيز خصوصي داري
مامان یسنا
4 مهر 92 8:32
ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی واقعا اتفاق میافته!می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)
My Cooking in Canada
4 مهر 92 18:50
ممنون که به من سرزدید ندا جان .مامان ها واقعا پرنسس هستند و شاید هم فرشته ،خیلی قشنگه که قدر این لحظه ها رو میدونید و ثبتشون میکنید چون خیلی خیلی زود میگذرند و ممنون که شیرینی دختر قشنگت رو با ما تقسیم می کنی .شادو سلامت باشید


ممنون عزیزم.مرسی که بهم سر زدی
مامان عرفان
5 مهر 92 12:03