شب یلدا پرنسسی
سی ام آذره و یک شب زیبا
یه شب بلند به اسم شب یلدا
شب شب نشینی و شادی و خنده
شبی که واسه ی همه خیلی بلنده
همه ی اهل خونه خوشحال و خندون
آجیل و شیرینی و میوه فراوون
شب قصه گفتن و یاد قدیما
قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما
شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره
جای پاییز رو زمستون می گیره
ننه سرما باز دوباره برمی گرده
کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده
شب یلدایی ما
سلام به به روی ماه دختر کوچولوی مامانی
پرنسسم سال دومی هست که شب یلدارو با هم میگذرونیم البته پارسال خیلی توچولو بودی و چیزی متوجه نمیشدی ولی امسال بطور رسمی با شادی ما شاد بودی و کنار هم دقایق خیلی خوبی رو گذروندیم .
و اما عکسهای شب یلدای ما
لبخند پر از شیطنت برای شروع خرابکاری
از کجــــــــــــــــــــــــــا شروع کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اهــــــــــــــــــــان از اینجا
حملــــــــــــــــــــــــــــه
ناخونک به انار جزء ملزومات شب یلداس دیگه
آیناز و آتوسا کنار هم این شب به یاد موندی رو گذروندن
آیناز امشب از مامان و بابا هدیه یلدایی گرفت از مامان لباس و از بابا کتاب داستان
مامانی امیدوارم همه دقایق و لحظات زندگیت مثل امشب گرم گرم باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی